نوار کناری
کتاب اعترافات گزیدهای از یاداشتهای زائری است که پیش از این در قالب دو کتاب با عنوان های (حکایت بیرونی و محرمانه مستقیم) منتشر شده بود و به گفته زائری به دلیل تصمیم ناشران آن بر تجدید چاپ نشدن آنها، وی گزیدهای از آنها را در قالب این کتاب گردآوری کرده است.
اعترافات
40,000تومان
بررسی اجمالی
کتاب اعترافات گزیدهای از یاداشتهای زائری است که پیش از این در قالب دو کتاب با عنوان های (حکایت بیرونی و محرمانه مستقیم) منتشر شده بود و به گفته زائری به دلیل تصمیم ناشران آ...اشتراک گذاری
دسته بندی هاسبد خریدحساب کاربریجستجومشاهده های اخیربازگشت به بالا
سبد خرید×
سبد خرید شما خالی است !
جستجو×
محصولاتی که بازدید کرده اید.×
خصوصیات محصول
- وزن245
- نوع کاغذتحریر سفید خارجی
- نوع جلدشومیز
- نوع چاپافست
- تعداد صفحات192
- شابک978-600-6077-69-7
- قطعرقعی
- ناشرآرما
- نویسنده / نویسندگانمحمدرضا زائری
توضیحات محصول
کتاب اعترافات گزیدهای از یاداشتهای زائری است که پیش از این در قالب دو کتاب با عنوان های (حکایت بیرونی و محرمانه مستقیم) منتشر شده بود و به گفته زائری به دلیل تصمیم ناشران آن بر تجدید چاپ نشدن آنها، وی گزیدهای از آنها را در قالب این کتاب گردآوری کرده است.
در این کتاب زائری ۴۶ یادداشت با موضوعات مختلف فرهنگی را گنجانده که برخی عناوین آنها عبارتند از «قحط الرجال یا جهل الرجال»، «نه شرقی نه غربی نه جمهوری اسلامی»، «و اما معاونت محترم اشتغال (دام عزه ها)»، «حاج آقا شما از شهرام جزایری چقدر گرفتهای؟»، «شعارهای چهار سال بعد»، «آیا هنوز مردم به روحانیت اعتماد دارند»، «آقایان ببخشید که دشمن دشمنی میکند»، «مغزها فرار نکنند چه کنند؟» و...
ددر بخشی از این کتاب آمده است: «... فکر می کردم باید طوری باشم که بتوانم در شکل گیری عملی زندگی مردم تأثیر بگذارم و بتوانم قدرت تغییر داشته باشم؛ پس گرفتار رسانه شدم، به علوم اجتماعی علاقه پیدا کردم و برای فهم دقیق تر و درست تر فرایندهای تحول و تغییر جامعه در حد توان خود کوشیدم. فکر می کردم باید به جایی برسم که تحولات و تغییرات اجتماعی را رصد کنم و زبان مردم را بیاموزم و بتوانم آینده را پی شبینی کنم و جلوی خطر را بگیرم... پس به جای آیت الله شدن با افتخار و شوق به سربازبودن دل بستم و به مرزبانی پرداختم و با خود می اندیشیدم که اگر کسانی با ایمان و صداقت به میراث گرانقدر علم دین مشغولا ند، کسانی را نیز چون من به پاسداری مرزها و مقاومت در برابر تهاجم ها گماشته اند. اما غافل بودم که ساکنان این سرزمین از سوت و بوق نیمه شب نگهبان مرز برآشفته م یشوند و آشفتگی او را از بالای دکل نگهبانی خوش نمی دارند و ترجیح می دهند این سرباز هم نیم هشب به نافله مشغول باشد و به جای بی تابی و آشفتگی بالای آن برج، خیلی معقول و مؤدب رفتار کند و شئون طلبگی را مراعات نماید. اعتراف می کنم که در این کاروان کسانی بودند که حوصلۀ هشدار و بیدارباش پیشاهنگ قافله را ندارند...»
محصولات مرتبط
آیتمی برای نمایش وجود ندارد!